بررسی تحولات افغانستان
در هفتههای اخیر پایتخت افغانستان شاهد حوادث امنیتی مهمی بود که مهمترین آنها عبارتند از حمله نافرجام به گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی، حمله مسلحانه به سرپرست سفارت پاکستان که بر اثر آن یک محافظ وی به شدت زخمی شد و حمله به هتل محل اقامت اتباع چین که تعدادی کشته و زخمی برجای گذاشت. گروه تروریستی داعش خراسان مسئولیت دو حمله را به عهده گرفت اما حمله به حکمتیار را تا کنون هیچ فرد و گروهی بر عهده نگرفته است.
به رغم این که اطلاعات اندکی از سوی حکومت طالبان درباره سوء قصد به جان گلبدین حکمتیار منتشر شده است اما وی تاکنون اظهارات متعددی در این باره داشته است. رهبر حزب اسلامی به تازگی در خطبه نماز جمعه مدعی شد که رهبری عملیاتهای انفجاری از کابل به دوشنبه، پایتخت تاجیکستان منتقل شده است و حملات اخیر توسط فردی از پایتخت تاجیکستان رهبری میشود. آنچه که علیالظاهر نظر حکمتیار را تأیید میکند، هویت دو عامل انتحاری میباشد که به هتل محل اقامت اتباع چینی حمله کردند. بر اساس گفتههای حکمتیار و بر اساس نظر برخی کارشناسان، لهجه و ظاهر دو فرد مهاجم نشان میدهد که آنان اتباع تاجیکستان بودند. به توجه به دسترسی حکمتیار به برخی از اسناد و شواهد به جا مانده از حملات، میتوان بر پایه سخنان وی که با برخی خبرهای منشتر شده تطابق دارد، تحلیلی بر این اساس در دو سطح کلان و خُرد ارائه کرد.
فرامرزی شدن فعالیت داعش خراسان
در سطح کلان، اظهارات حکمتیار فرامرزی شدن فعالیت داعش را برجسته میسازد. بیشترین حملات داعش، توسط اتباع افغانستان انجام میشد اما رویدادهای اخیر نشان میدهد که این گروه در پی استفاده از اعضای غیر افغان در حملات میباشد. این اقدام میتواند برای جنگجویان خارجی جذابیت ایجاد کرده و آنان را ترغیب به همکاری با داعش خراسان کند. داعش خراسان در پی تجمیع جنگجویان همسو با خود به ویژه جنگجویان آسیای مرکزی است. معطوف به این نکته، کشورهای بهرهبردار از پروژه داعش، زمان را بر مناسب دیده اند که جولان این گروه در صحنه افغانستان و آسیای مرکزی را افزایش دهند. در این صورت واضح است که ضربه زدن به منافع کشورهایی مانند چین و روسیه از اهداف اصلی خواهند بود.
همکاری احتمالی داعش با برخی گروههای شبهنظامی
در سطح خُرد، اظهارات حکمتیار ارتباط بین داعش و گروههای مخالف طالبان را میرساند. از فحوای کلام حکمتیار برمیآید که میان داعش و عوامل جبهههای مقاومت اتحادی برقرار شده و این اتحاد در پی ضربه زدن به هر منبعی است که با طالبان تعامل دارد. سخن حکمتیار به انتقال مرکز رهبری عملیاتها اشاره به همین موضوع دارد. در طول یک سال و نیم گذشته، در 2 حمله مهم صورت گرفته در افغانستان، همزمان با داعش یکی از جبهههای مقاومت هم اعلام مسئولیت کرد. این چنین مسائلی، ظن همکاری برخی از گروهها با داعش را تقویت میکند.
در مجموع هر چند نمیتوان به اظهارات حکمتیار اتکاء کرد، با این حال اگر در جستجوی واقعیت باید گفت که پروژه داعش در افغانستان در حال فربه شدن است و این فربه شدن دو نکته عمده را نشان میدهد. اول اینکه داعش خراسان در حال گذار از یک گروه محلی به یک نیروی فعال با امکانات فرامرزی از جمله نیروی انسانی، اطلاعاتی و تدارکاتی است و دیگر این که اهداف داعش فقط داخلِ افغانستان نخواهد بود بلکه گستره بزرگی از اهداف را شامل میشود.
در چنین حالتی که طالبان حاضر نیست از برخی سیاستهای تنگنظرانه خود دست بردارد و از سویی داعش در اندیشه افزایش فعالیت و گسترش ساختار و قلمرو است، فرصت برای برخی از کشورها و گروههای نظامی فراهم میگردد تا برای فشار بر حکومت طالبان وارد عمل شوند. لذا استفاده ابزاری از داعش خراسان دور از ذهن نیست.