بررسی تحولات افغانستان
روابط هند و طالبان یکی از پیچیدهترین معادلات ژئوپلیتیکی جنوب آسیا قلمداد میشود؛ معادلهای که پس از برپایی حکومت اول طالبان در دهه 70 شمسی، همواره با سوءظن، ترس و رقابتهای نیابتی تعریف شده است. پیدایش و برپایی حکومت طالبان در افغانستان، برای دهلی نو صرفا یک تحول داخلی در کشور منطقه نبود، بلکه تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی هند تلقی میشد؛ تهدیدی که ریشه در پیوند طالبان با پاکستان و مسئله کشمیر داشت.
با این حال، تحولات پس از سقوط جمهوریت در سال ۱۴۰۰ نشان داد که روابط هند و طالبان الزاماً تابع الگوهای گذشته نیست. برخلاف انتظار اولیه، نهتنها تقابل آشکاری میان دو طرف شکل نگرفت، بلکه نشانههایی از تعامل، تماس دیپلماتیک و همکاری اقتصادی پدیدار شد. این چرخش رفتاری، پرسشهای بنیادینی را درباره ماهیت جدید سیاست خارجی طالبان و محاسبات راهبردی هند مطرح میکند. آیا روابط هند و طالبان وارد مرحلهای تازهای شده است یا این نزدیکی صرفاً تاکتیکی و موقتی است؟
زمینههای تاریخی روابط هند و طالبان
اکثر تحلیلها بر این استوار است که هند طی 3 مرحله به حکومت طالبان نزدیک شد؛ مرحله اول استراتژی نظارت و صبر، مرحله دوم، دیپلماسی کمکهای بشردوستانه و مرحله سوم، برقراری تماس و تأمین روابط محدود. اما این فرض بدون مدنظر قرار دادن رویکرد و مواضع طالبان تقریباً ناقص است و کل واقعیت موجود در زمینه را برنمیتابد. قدر مسلم آن است که تغییر ماهیت سیاست خارجی «امارت اسلامی» در تأمین روابط هند و طالبان، بیش از هر عامل دیگری کارساز و تأثیرگذار بوده است. طالبان برخلاف رویکرد ایدئولوژیکمآبانه داخلی، در سیاست خارجی رویکرد عملگرایانه و تقریباً بدون ماهیت ایدئولوژیک اتخاذ کرده است. جنبه عملی چنین سیاستی در راهبرد بیطرفی بر پایه اقتصادمحوری آشکارا دیده میشود.
خروجی این راهبرد تشویق همسایههای افغانستان برای برقراری روابط با حکومت طالبان شد. برای هند، اعتماد به طالبان بهدلیل نوع رابطه خاص این گروه با پاکستان دشوار بود و به همین دلیل دیرتر از دیگر کشورها و همسایگان افغانستان وارد میدان تعامل با طالبان شد. دهلی نو نمیتوانست به سادگی قانع شود که طالبان قادر است فراتر از حلقههای ترسیم شده توسط پاکستان، وارد تعامل با هند شود. با اینحال توالی و تداوم زنجیرهوار تنش و درگیری میان پاکستان و طالبان و همچنان نیازمندی هند به حضور در میدان بازی افغانستان، عوامل انگیزهسازی بودند که دهلی را مجاب به برقراری تماس با طالبان کرد.
تغییر رویکرد سیاست خارجی طالبان و تأثیر آن بر هند
نشان دادن چراغ سبز از سوی طالبان به علاوه اتفاقات دراماتیک میان حکومت طالبان و پاکستان، هند را تهییج کرد که به بازسازی رابطه با طالبان اقدام کند. هرچند اقدامات سیاسی در زمینه بسیار کند صورت میگیرد اما دو طرف با توجه به حساسیت روابط هند – پاکستان و طالبان – پاکستان به همین سطح از سرعت پیشرفت روابط قانع هستند.
آن چه در این بین به تغییر دهنده سرعت بازی در روابط هند و طالبان یاد میشود، سفر وزیر خارجه حکومت طالبان به هند بود. با سفر امیرخان متقی به دهلی، پایههای سیاسی معطوف به آینده روابط هند و طالبان بنا نهاده شد. به رغم کندی روابط سیاسی، در حوزه اقتصادی تعامل دو طرف با سرعت جریان دارد و توافقات جدید هر دو کشور در حوزه اقتصادی بهویژه تأمین اقلام ضروری بازار افغانستان مانند دارو و برنج حجم روابط اقتصادی دو کشور را بیشتر میسازد.

بر اساس رویکردهای موجود در سیاست خارجی هند و طالبان و عامل تعیینکننده نوع روابط طالبان و پاکستان، چشم انداز روابط هند و طالبان به سمتی در حرکت است که در نظام جمهوریت میان کابل و دهلی ترسیم شده بود. رویکرد طالبان در خصوص هند این است که آن کشور میتواند به لحاظ اقتصادی منبع قابل اتکاء در هر دو حوزه صادرات و واردات برای افغانستان باشد. برای هند مشارکت با طالبان از یک سو زدودن ترس تاریخی هند از طالبان و از جهت دیگر وارد شدن دوباره به میدان بازی افغانستان است. در این میان سطح و میزان تخاصم کابل با اسلام آباد، برای هند و طالبان عامل تعیینکننده در گسترش روابط قلمداد میشود. به هر میزان که روابط طالبان-پاکستان تیره شود، به همان اندازه روابط هند و طالبان گسترش مییابد.
مطالب مرتبط
ابعاد ژئوپلیتیکی سفر امیرخان متقی به هند
دورنمای گسترش روابط هند و حکومت طالبان
چشمانداز راهبردی روابط هند و طالبان در نظم جدید منطقهای
دهلی نو که بازی را در زمین افغانستان باخته بود، پس از روی کار آمدن طالبان، رویکرد نظارت و ارزیابی را اختیار کرد و منتظر کنشگری طالبان شد. طالبان با دوری از رویکرد ایدئولوژیک و با منطق عملگرایانه در سیاست خارجی خود که شاخصه آن اقتصاد محوری است، زمینه تغییر ماهیت سیاست خارجی هند در قبال حکومت خود را فراهم کرد.
از سوی دیگر، تشدید تنشهای طالبان با پاکستان، نقش موثری در روابط هند و طالبان داشت. این شکاف، ترس تاریخی دهلی نو را از اتحاد استراتژیک اسلامآباد-کابل برطرف کرد و به هند اطمینان نسبی داد که طالبان میتواند فراتر از دایره نفوذ پاکستان عمل کند. برای هند این فرصتی استراتژیک محسوب میشود تا هم بار دیگر در صحنه افغانستان حاضر شود و هم با استفاده از اهرم اقتصادی، نفوذ سنتی رقیب خود (پاکستان) را در این کشور به چالش بکشد.















