در سال 2013 و در زمانی که بسیاری از کشورهای اسلامی با جنگ طالبان علیه دولت افغانستان مخالفت میورزیدند و حتی علمای دینی طی کنفرانسهایی در عربستان و اندونزی برحرام بودن جنگ طالبان فتوا میدادند، دولت قطر در اقدامی غیر قابل پیشبینی دفتر سیاسی طالبان را در دوحه افتتاح کرد و اجازه داد پرچم سفید رنگ طالبان در پایتخت دوحه به اهتزار درآید. این مانور قطر حتی بر شوکی غیر مترقبه به افکار عمومی وارد کرد و پس از اعتراض دولت وقت کابل و سفارش سفارت آمریکا، تنها ارتفاع پرچم طالبان اندکی کوتاهتر شد. این در حالی بود که کشورهایی مانند عربستان، امارات متحده عربی به عنوان رقیب قطر و همچنین کشور پاکستان، به دلیل پیامدهای منفی برخاسته از روابط دیپلماتیک با طالبان در دهه هفتاد، همچنان از روابط آشکار با طالبان، دوری میجستند.
آنچه که قطر را بر اتخاذ این سیاست خارجی واداشت به وضعیت سیاسی این کشور برمیگردد. قطر با آن که به لحاظ اقتصادی کشوری مطرح در منطقه است اما همواره به دلایل مختلف از جانب عربستان سعودی و امارات متحده عربی تحت فشار قرار داشته است. مقامات دوحه با درک واقعگرایانه از وضعیت سیاسی افغانستان، منطقه و غرب به رهبری آمریکا، در یک فرایند بسیار فنی و پیچیده تلاش کرد تا با ایفای نقش میانجیگرانه در بحران افغانستان جایگاه سیاسی خود را ارتقا دهد و به سه هدف عمده دست یابد.
3 هدف قطر از میانجیگیری بین طالبان و آمریکا
نخست، دولت قطر میخواست تبدیل در مسائل افغانستان به شریکی قابل اعتماد برای آمریکا، غرب و ناتو تبدیل شود. دوم، قطر بر این بود که با استفاده از ارتقای جایگاه خود نزد آمریکا و اروپا، در بین کشورهای منطقه بخصوص عربستان و امارات متحده عربی تبدیل به یک رکن قدرتمند شود. سوم این که قطر در پی رابطه مستقیم و تاثیرگذار با طالبان بعنوان بزرگترین گروه جهادی که جهان را به چالش کشید، باشد.
در سال 2020 با نهایی شدن توافقنامه صلح بین طالبان و آمریکا و زمینهسازی خروج مسالمتآمیز آمریکا و ناتو از افغانستان، قطر در بالاترین موقعیت دیپلماتیک خود در سطح منطقه قرار گرفت. در سال 2021 همزمان با بحران عملیات تخلیه شهروندان خارجی و افغان همکار با آمریکا، قطر نقش بسیار مهم را در مدیریت فرودگاه کابل و انجام عملیات تخلیه انجام داد که بدون همکاری قطر این کار برای آمریکا ممکن نبود. این همکاری، سطح روابط فنی و استراتژیک را میان آمریکا و قطر چنان افزایش داد که آمریکا قطر را بعنوان حافظ منافع خود در افغانستان تحت حاکمیت طالبان تعیین کرد. پس از آن و با استقرار طالبان در افغانستان، در عین حالی که انتظار میرفت، اهمیت قطر دیگر آن کارکرد و جایگاه سابق را نداشته باشد، اما باز هم بزرگترین اجلاس جهانی تحت رهبری دبیرکل سازمان ملل متحد راجع به اوضاع افغانستان در قطر برگزار شد. در حال حاضر نیز سفارتخانههای اغلب کشورهای غربی برای افغانستان در قطر مستقر است و دوحه محل رایزنی کشورهای در قبال مسائل افغانستان است.
ماموریت ناتمام قطر در افغانستان
دولت قطر در جایگزینی آرام و بدون خونریزی طالبان در افغانستان نقش بسیار فوقالعاده ایفا کرد ولی در فرآیند تطبیق دولت فراگیر، رعایت حق آموزش دختران و مشارکت اقوام و مذاهب در ساختار دولت طالبان، تاکنون ناکام بوده است. حال آن که قطر تحقق این موارد مهم را نیز بعنوان بخشی از مأموریت خود تصور میکرد و با خوشبینی تمام انتظار داشت در تشکیل دولت فراگیر در افغانستان، دست بالایی را نسبت به سایر بازیگران منطقه خواهد داشت.
از سوی دیگر، با ورود بازیگران دیگری مانند امارات متحده عربی، ترکیه و دیگر کشورها در تحولات فعلی افغانستان، دیگر مدیریت و حل مسأله افغانستان به هیچ وجه در انحضار یک کشور نیست، بلکه مسئله افغانستان تبدیل به یک مسأله منطقهای و جهانی شده است. امارات متحده عربی در تلاش است تا جایگاه پرنفوذتری در افغانستان کسب کند و به شدت با قطر در رقابت است. گزارشهایی وجود دارد که امارات متحده عربی از حکومت طالبان خواسته است که ابوظبی باید نقش میانجیگرانهای فراتر از قطر و پاکستان داشته باشد.
به نظر میرسد همان اندازه که دوحه بعنوان پنجره دیپلماتیک طالبان بسوی جهان، از کابل امتیاز مطالبه میکند، به همان میزان حکومت طالبان نیز از قطر امتیاز طلب میکند. به همین دلیل تصور نمیشود که دوحه دیگر نفوذی را که در زمان مذاکرات آمریکا-طالبان بر این گروه داشت، در حال حاضر داشته باشد. هم طالبان و هم دوحه با درک این حقیقت که نفوذ تمام و کمال بر یکدیگر ندارند، با یکدیگر محتاطانه رفتار میکنند. با این وجود هر دو به یکدیگر نیازمند هستند و احتمالا روابط کابل – دوحه نسبت به اغلب کشورهای منطقه مستحکمتر باقی خواهد ماند.