شنبه 14/ 7 / 1403
جستجو
Close this search box.

بررسی تحولات افغانستان

حکومت در تبعید؛ مفهوم و پیشینه
حکومت در تبعید، در تاریخ سیاسی و دانش سیاست یک مفهوم شناخته شده است. حکومت‌های در تبعید بیشتر در زمان جنگ جهانی دوم در اروپا مصداق پیدا کردند. با این نگاه، حکومت در تبعید زمانی شکل‌ می‌گیرد که حکومت قانونی و ملی توسط گروه‌های مخالف نظامی از سرزمین اصلی‌ خود آواره شود و در یک سرزمین بیرونی، خود را دوباره سازمان‌دهی کند. بر اساس الگوهای تاریخی مخصوصا در جنگ جهانی دوم، حکومت در تبعید معمولا توسط یک چهره کاریزمای ملی‌ برای آزادی کشور از اشغال تأسیس می‌شود.

ارکان حکومت در تبعید
در دانش سیاسی، حکومت در تبعید، مختصات و ویژگی‌های خاص خود را دارد. بررسی این ویژگی‌ها نشان می‌دهد که مطابق عرف سیاسی و بین‌المللی، حکومت در تبعید رویکرد کارکردگرایانه دارد. از میان این ویژگی‌های کارکردگرا، حکومت در تبعید دست‌کم چهار رکن را باید داشته باشد؛

– برخورداری از اعتماد داخلی و بین المللی
– تنظیم استراتژی جامع و واحد برای نجات کشور
– قدرت بسیج تمام نیروهای مخالف قدرت حاکم
– تأمین هزینه‌های مبارزه برای نجات کشور

با توجه به این چهار رکن ذکر شده برای حکومت در تبعید، این سئوال مطرح می‌شود که آیا مخالفان حکومت طالبان از این ارکان ضروری برای تشکیل حکومت در تبعید برخوردار هستند؟

انگیزه مخالفان طالبان برای تشکیل حکومت در تبعید
طبق شواهد موجود، مخالفان حکومت طالبان در خارج از کشور، تاکنون نتوانسته‌اند اعتماد مردم افغانستان و نهادهای بین‌المللی را کسب کنند. از سوی دیگر، مخالفان طالبان با یکدیگر اختلافات ریشه‌دار و دیرینه دارند و تاکنون نتوانسته‌اند به انسجام داخلی دست یابند و تاکنون هیچ نشستی که تمام مخالفان را زیر یک چتر جمع کند، شکل نگرفته است.

ناکامی مخالفان حکومت طالبان در تنظیم استراتژی ملی برای ثبات آینده افغانستان، سبب شده است که نتوانند نیروهای مخالف طالبان را بسیج کنند. پیامد این ناکامی در تنظیم استراتژی ملی و ناتوانی در بسیج نیروهای مخالف سبب شده است که گروه‌ها و رهبران مخالف طالبان نتوانند حامیان بین‌المللی به دست آورند.

مخالفان طالبان با یکدیگر اختلافات ریشه‌دار و دیرینه دارند و تاکنون نتوانسته‌اند به انسجام داخلی دست یابند

بنابراین چه انگیزه‌ای سبب شده است تا مخالفان حکومت طالبان صحبت از تشکیل حکومت در تبعید سخن بگویند؟ به نظر می‌رسد که دو عامل باعث شده‌اند تا مخالفان حکومت طالبان ایده تشکیل حکومت در تبعید را مطرح کنند.

نخستین عامل، الگوی سیاسی مخالفان طالبان در دهه هفتاد است. در دهه هفتاد، برهان الدین ربانی به رغم شکست نظامی در برابر گروه طالبان، توانست از حکومت ورشکسته مجاهدین محافظت و نگهداری کند. مشروعیت نسبی باعث شد که در زمان لازم، حکومت مجاهدین به عنوان حکومت در تبعید عرض اندام کند.

عامل دوم برای طرح حکومت در تبعید توسط مخالفان حکومت طالبان، پتانسیل نسبی موجود در سطح بین‌المللی است. برخی جناح‌ها در کشورهای غربی خود را بازنده صحنه افغانستان می‌دانند و ممکن است از این اقدام حمایت کنند. با توجه به برخی سیاست‌های حکومت طالبان از جمله ممانعت از تحصیل دختران افغان این احتمال وجود دارد که ایده تشکیل حکومت در تبعید به رغم چالش‌های عملی فراروی آن کلید زده شود.

پیامدهای حکومت در تبعید
با توجه به دو قطبی موجود در نظام بین‌الملل درباره حکومت طالبان، مطرح ساختن حکومت در تبعید ممکن است این دو قطبی و رقابت را تشدید کند. با توجه به این که در حال حاضر رقابت بین بازیگران بین‌المللی در قضایای افغانستان در سطحی نیست که یک طرف به تشکیل حکومت در تبعید اقدام کند و یا هزینه‌ جنگ با طالبان را متقبل شود، لذا طرح حکومت در تبعید در چنین شرایطی ممکن است با انگیزه فشار برای بازیگران طرف مقابل مطرح شده باشد.

اما در صورت عزم برخی بازیگران برای تشکیل حکومت در تبعید، انتظار می‌رود وضعیت افغانستان بار دیگر پیچیده شود و رقابت‌ بازیگران بار دیگر این کشور را به دوران تاریک جنگ بین‌الافغانی بازگرداند. با توجه به تجربه تلخ گذشته، مردم افغانستان باز هم قربانی رقابت بین بازیگران داخلی و بین‌المللی خواهند شد. برای اجتناب از این وضعیت، وظیفه حکومت طالبان و مخالفان طالبان است که برای جلوگیری از یک بحران دیگر به یک ابتکار عمل برسند. با توجه به آن که کشورهای منطقه در معرض تصادم امواج ناشی از بحران افغانستان همواره قرار داشته‌اند، لازم است تا از طریق ساز و کارهای منطقه‌ای از بروز یک بحران دیگر جلوگیری کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *