بررسی تحولات افغانستان
هفته گذشته، هیأتی بلند پایه از پاکستان به ریاست حنا ربانی کهر وزیر دولت در امور خارجی به منظور تحکیم روابط سیاسی بین افغانستان و پاکستان به کابل سفر کرد و با مقامات بلند پایه طالبان درباره مسائل سیاسی، تعاملات اقتصادی و از جمله همکاریهای امنیتی دوجانبه، گفتگو کرد. همزمان با سفر این هیأت بلند پایه پاکستانی، تحریک طالبان پاکستانی پس از چندین ماه، آتشبس خود با دولت پاکستان را پایان داد و دست به چندین حمله علیه اهدافی متفاوت در پاکستان زد. پس از آن، گروه داعش سفارت پاکستان را در کابل پایتخت افغانستان مورد حمله قرار داد و اعلام کرد که هدف از این حمله، کشتن کاردار سفارت پاکستان در افغانستان بوده است. بررسی این مسائل پیچیده و در عین حال مرتبط، پیامهای زیر را میرساند:
1. همکاری متقابل شبکههای دهشت افکن در افغانستان
به دنبال اعلام توقف آتشبس تحریک طالبان پاکستان با دولت پاکستان و آغاز حملات نظامی این گروه بر مواضع نظامیان پاکستانی، ابتدا سازمان افراطی “حزب التحریر” از این اقدام تحریک طالبان پاکستان اعلام حمایت کرد. به دنبال آن، گروه داعش علیه سفارت پاکستان در کابل پایتخت افغانستان دست به حمله زد که هر چند کاردار سفارت پاکستان جان سالم به در برد اما محافظ وی به شدت زخمی شد.
این اقدامات میرساند که مجموع گروههای دهشتافکن که در سالهای متمادی در خاک افغانستان فعالیت و حضور دارند، با یکدیگر همکاری و همپوشانی بین گروهی دارند. از این رو، نمیتوان هیچ یک از این گروهها را به خوب و بد و یا متعارض با منافع یک کشور خاص در منطقه، تفکیک و تقسیمبندی کرد.
2. فعالیتهای فرامنطقهای گروه داعش در افغانستان
آمارهای رسمی که درباره حضور گروههای دهشت افکن در افغانستان منتشر میشود، نشان میدهد که حدود 20 گروه تروریستی، افراطی و جدایی طلب از کشورهای مختلف، در افغانستان حضور فعال دارند. برخی از این گروهها به دنبال پیگیری اهداف سیاسی- نظامی در مرزهای چین، تاجیکستان، ازبکستان و روسیه هستند؛ همانطور که تحریک طالبان پاکستان به دنبال اهداف مشخص در پاکستان میباشند. اما گروه داعش از جمله گروههایی است که دامنه فعالیتهای آن به کشور خاصی محدود نمیشود. داعش علاوه بر حملات مرگبار علیه مردم بیگناه افغانستان، تاکنون چندین مورد از تهدیدات خود علیه مراکز دیپلماتیک را در خاک افغانستان عملی کرده است و حمله بر سفارت پاکستان میرساند که تمام کشورهای منطقه باید داعش را بعنوان یک تهدید فراگیر در منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی مد نظر قرار دهند.
3. نتیجه منفی همکاری ناسنجیده با گروههای دهشت افکن
واقعیت غیر قابل انکار آن است که پروژه داعش پس از آن که در سوریه ایجاد شد بسیار به سرعت، خط ارتباطی خود را به افغانستان تحت سلطه آمریکا وصل کرد و پروسه انتقال آن به مرزهای آسیای مرکزی در شمال افغانستان روی دست گرفته شد. وضعیت ژئوپلتیک منطقه میرساند که حضور داعش از خاورمیانه به خاک افغانستان از طریق هیچ یک از کشورهای همسایه افغانستان امکان اجرایی شدن نداشت و گروه داعش برای اولین بار، در ولایتهای شرقی افغانستان در همسایگی پاکستان ظهور کرد.
بنابراین باید پذیرفت که هرنوع همکاری نسنجیده برای هدایت داعش از جانب سازمانهای استخباراتی سود مقطعی دارد اما در بلند مدت به ضرر تمام کشورهای منطقه تمام میشود.
4. تهدید بالفعل موجودیت گروههای دهشتافکن در افغانستان
مهمترین پیامی که از مجموعه حوادث اخیر به خصوص حمله به سفارت پاکستان میتوان دریافت کرد این است که حضور گروههای نظامی مخالف کشورهای منطقه از جمله گروههای افراطی و جداییطلب منطقه در خاک افغانستان، غیرممکن است که تحت کنترل تمام و کمال دولت افغانستان باشد و همچنان به عنوان یک تهدید فعال برای اخلال در امنیت منطقه قابل بررسی است.
از این رو، ضرورت مبرم احساس میشود که نگرانی کشورهای منطقه در خصوص حضور و فعالیت گروههای تروریستی و جدایی طلب منطقه در خاک افغانستان باید جدی گرفته شود و کشورهای منطقه و دولت افغانستان ناگزیر هستند با ایجاد یک مکانیسم مشترک امنیتی و اطلاعاتی برای مهار این گروهها در خاک افغانستان، اقدامات مؤثر، عملی و سریع را روی دست گیرند.