چهارشنبه 21/ 8 / 1404

بررسی تحولات افغانستان

طی چند دهه گذشته، رقابت ژئوپلیتیک هند و پاکستان عمدتا در فضای پیچیده و چندلایه افغانستان تجلی می‌یافت و افغانستان به میدانی برای جنگ نیابتی این دو کشور تبدیل شده بود تا توازن قوا را به نفع خود تغییر دهند. با تحولات بنیادینی که در افغانستان پسا 1400 رخ داد، این معادله به‌طور اساسی دگرگون شد و رشد حملات تحریک طالبان پاکستان، گروه‌های بلوچ و به ویژه انفجارهای خونین در قلب دهلی و اسلام‌آباد گویای، تغییر جغرافیای درگیری از خاک افغانستان به قلب سرزمینی دو کشور هند و پاکستان است. این تحولات که به‌عنوان نمادهای این انتقال استراتژیک خودنمایی می‌کتند، یک گذار استراتژیک باید قلمداد شود.
این یادداشت به این سئوال اساسی پاسخ می‌دهد که چرا دیگر افغانستان به عنوان صحنه اصلی رقابت هند و پاکستان کارکردی ندارد؟

بازی سنتی هند و پاکستان در زمین افغانستان

برای درک این تغییر پارادایم، لازم است تا به نقش تاریخی افغانستان به عنوان زمین بازی هند و پاکستان نظری داشت. سالیان متمادی، پاکستان از گروه‌های مخالف افغانستان به عنوان ابزاری برای اعمال نفوذ در کابل و محدود کردن نقش هند و حتی براندازی حاکمیت استفاده می‌کرد که نمونه اخیر آن سقوط نظام جمهوریت توسط گروه طالبان بود. هدف پاکستان، استقرار یک دولت دوست در جغرافیای غرب خود بود تا بتواند تمام توجه و منابع نظامی خود را بر جبهه شرقی یعنی هند متمرکز کند.

در مقابل، هند با درک این تهدید استراتژیک، پس از سقوط حکومت اول طالبان و حاکم شدن نظام جدید تحت حمایت غرب، با سرمایه‌گذاری سنگین در بازسازی افغانستان، به دنبال ایجاد یک رابطه استراتژیک با دولت افغانستان بود. این سرمایه‌گذاری‌ها که در قالب پروژه‌های زیربنایی، کمک‌های اقتصادی و آموزش نیروهای امنیتی انجام می‌شد، نه تنها نفوذ هند را افزایش ‌داد، بلکه حلقه محاصره استراتژیک پاکستان را تنگ‌تر ‌کرد. بنابراین، افغانستان به صحنه یک جنگ نیابتی تمام عیار هند و پاکستان تبدیل شده بود که در آن، دو کشور از طریق متحدان محلی خود به رقابت می‌پرداختند، بدون آن که مستقیماً درگیر شوند.

تغییر زمین بازی هند و پاکستان در پسا 1400

خروج غیرمسئولانه آمریکا از افغانستان و تسلط سریع طالبان بر افغانستان، صفحه شطرنج استراتژیک را دگرگون کرد. مهم‌ترین پیامد این رویداد برای معادله هند و پاکستان، برهم‌خوردن زمین بازی افغانستان بود چرا که جغرافیای افغانستان دیگر فرصت استراتژیک سابق را در اختیار پاکستان قرار نمی‌دهد. حکومت طالبان با اتخاذ سیاست خارجی متوازن، بر آن است تا با تمام همسایگان از جمله هند، تعامل داشته باشد و حاضر نیست رابطه با هند را قربانی تامین منافع پاکستان کند. این امر باعث شده است که پاکستان نه تنها رویای «عمق استراتژیک» را حتی با حاکم شدن طالبان از دست رفته بداند بلکه با یک بحران امنیتی عمیق در خاک خود مواجه شود؛ عمق و شدت حملات به ویژه در ایالت‌های خیبرپختونخوا و بلوچستان با افزایش تصاعدی، تکرار الگوی بازی یک دهه گذشته پاکستان در افغانستان است.

در مواجهه با این تغییر دینامیک امنیتی، پاکستان رو رویکرد را در پیش گرفت؛ نخست فشار حداکثری بر افغانستان وارد کرد. این فشار شامل عملیات روانی، انسداد مرزها به منظور فشار اقتصادی بر افغانستان، اخراج مهاجرین و در گام آخر حملات هوایی به کابل و دیگر نقاط افغانستان بود. رویکرد بعدی پاکستان، ارسال سیگنال هشدار به هند بود. معنا و مفهوم انفجار خودرو بمبگذاری شده در دهلی این بود که هند باید پیامد وضع کنونی را در پایتخت انتظار بکشد.

هند و پاکستان
انفجار دهلی نشان داد که جنگ نیابتی هند و پاکستان وارد الگوی جدید و خطرناکی شده است.

به نظر می‌رسد که دهلی در واکنش به این انفجار، پاسخ فوری و از همان جنس به پاکستان داد؛ حمله انتحاری در مقابل مجتمع قضایی اسلام‌آباد که جماعت الاحرار (احرار الهند سابق) مسئولیت آن را به‌عهده گرفت، هشداری بود که هر گونه اقدام با عمل به مثل مواجه خواهد شد. این انفجار متقابل در خاک پاکستان، نقطه عطفی در دینامیک جدید درگیری بود و نشان داد که دهلی جسارت و اراده آن را یافته است که جنگ نیابتی را مستقیماً به قلمرو حریف بکشاند.

تغییر دینامیک امنیتی جدید در جنوب آسیا نتیجه چند عامل کلیدی است. نخست این که پاکستان در حال حاضر فاقد یک نیروی نیابتی مؤثر برای کشاندن جغرافیای جنگ به داخل افغانستان است. به عبارتی در حال حاضر دست پاکستان خالی است. دوم، فعال شدن و تقویت تحریک طالبان پاکستان، دست برتر را به هند داده است. این گروه که اکنون دشمن اصلی دولت پاکستان محسوب می‌شود، به طور طبیعی به عنوان یک متحد بالقوه برای هند عمل می‌کند که توجه و منابع امنیتی پاکستان را به شدت به خود مشغول کرده است. این امر به هند فضای مانور بیشتری می‌دهد. سوم، هند در سال‌های اخیر با واکنش به موقع به عملیات‌های تروریستی با منشا پاکستان نشان داده است که هر عملیات را از همان جنس پاسخ می‌دهد لذا عملیات در دهلی با عملیات در اسلام‌آباد پاسخ داده شد.

مطالب مرتبط
سناریوهای پیش‌روی افغانستان در جنگ هند و پاکستان
نقش فاکتور هند در منازعه افغانستان و پاکستان

جمع‌بندی

بر اساس شواهد می‌توان گفت که جغرافیای جنگ نیابتی بین هند و پاکستان در حال گذار از الگوی سنتی است. در الگوی جدید، افغانستان دیگر قابلیت استفاده برای جنگ‌های نیابتی را ندارد چرا که حکومت طالبان با جنگ نیابتی هند و پاکستان به خوبی آشنا است هر چند که از ترکش خشم پاکستان در امان نخواهد ماند.

در معادلات امنیتی جدید منطقه، ابزارهای نیابتی که زمانی در آن سوی مرزها به کار گرفته می‌شدند، اکنون به شکل حملات تروریستی در پایتخت‌ها و شهرهای اصلی هند و پاکستان آغاز شده است. این تغییر، یک سیگنال هشدار دهنده جدی برای ثبات منطقه است. جنگ‌های نیابتی زمانی که در یک کشور ثالث رخ می‌دهند، تا حدی قابل مهار و مدیریت هستند اما هنگامی که به خاک اصلی طرفین منتقل شوند، خطر تشدید سریع و تبدیل شدن به یک درگیری تمام‌عیار به طور تصاعدی افزایش می‌یابد. آینده ثبات در جنوب آسیا به توانایی هند و پاکستان برای درک این تغییر پارادایم و ایجاد مکانیسم‌های جدید مهار بحران بستگی دارد، در غیر این صورت، منطقه ممکن است شاهد دور باطل و خطرناکی از خشونت‌های نیابتی در قلب خاک دو کشور باشد که کنترل آن به مراتب دشوارتر از گذشته خواهد بود.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

تلگرام ایکس فیس‌بوک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *