بررسی تحولات افغانستان
پس از حاکمیت مجدد طالبان به دلیل بروز درگیریهای مرزی از جانب مرزبانان طالبان با همسایگان افغانستان، فضای منطقه از این بُعد بیش از گذشته امنیتی شده است که این مسئله، بر وضعیت پیچیده افغانستان و حکومت طالبان اثرات منفی خواهد گذاشت.
با آن که حکومت طالبان، پیوسته بر تقویت روابط حسنه با کشورهای همسایه و منطقه تأکید میکند اما عوامل متعدد و پیچیدهای وجود دارند که اگر طالبان آن را مدیریت نکند، ممکن است افغانستان را به لحاظ امنیتی و سیاسی در تقابل با کشورهای همسایه و منطقه قرار دهد.
حضور پیکارجویان افراطی منطقهای در خاک افغانستان، بروز درگیریهای مرزی، عدم تعهد طالبان بر مفاد قراردادهای منعقد شده بین افغانستان و کشورهای همسایه، سیاسی و امنیتی ساختن برخی روابط با همسایگان برای جلب توجه رقبای منطقهای و جهانی، میتواند دامنه تنشها را بین حکومت طالبان و همسایگان گسترش دهد و زمینه را برای تحقق بازیهای بزرگ و پیچیده فراهم کند.
شرایط پیچیده و بحرانی افغانستان نشان میدهد که با گسترش و دوام تنش میان طالبان و همسایگان، هم خطر شعلهور شدن جنگ بین طالبان و همسایگان و هم خطر فراگیر شدن جنگهای داخلی در افغانستان محتمل است که پیامدهای منفی آن برای حکومت طالبان بسیار ویران کنندهتر از جانب مقابل خواهد بود.
اولین پیامد منفی جنگ بین طالبان با همسایگان، رویارویی مستقیم مردم افغانستان با حکومت طالبان خواهد بود. تورم، فقر، بیکاری مطلق، حضور میلیونها مهاجر در کشورهای همسایه، وابستگی خانوادههای افغانی به کمک نقدی مهاجران، وابستگی بازارهای افغانستان به اجناس وارداتی کشورهای همسایه از جمله عواملی هستند که هم در تنشهای ممتد سیاسی و هم در شعلهور شدن جنگ طالبان با همسایگان، بزرگترین و شدیدترین آسیب مستقیم را به مردم افغانستان وارد میکنند. بدون تردید بروز چنین وضعیتی، حکومت طالبان را با خشم عمومی در داخل افغانستان مواجه خواهد ساخت. مردم افغانستان از جنگ به ستوه آمده اند و افکار عمومی از بروز و دوام هر گونه تنش و جنگ داخلی و یا با دیگران نفرت دارد.
از دیگر پیامدهای تنش و جنگ طالبان با همسایگان، سقوط اقتدار حکومت طالبان در باورعمومی شهروندان افغانستان است. تکرار جنگها و سرنوشت حکومتها در افغانستان، از لحاظ روانشناسی جنگ و صلح، این فرضیه را در افکار عمومی مردم افغانستان تقویت کرده است که دوام سلطنت ظاهرشاه ریشه در روابطه حسنه او با همسایگان و جهان داشت و از زمان محمد داوود خان تاکنون، دولتهای حاکم بر افغانستان، هر گاه با کشورهای همسایه در افتادهاند رو به زوال نهادهاند. با این نگاه روانشناسانه، در شرایط کنونی افغانستان، به محض این که طالبان با یکی از کشورهای همسایه وارد جنگ شود، نزد افکار عمومی افغانستان جنگ را باخته است.
از دیگر سو، تنشهای سیاسی و امنیتی شدید و بروز جنگ بین حکومت طالبان و همسایگان، در سریعترین زمان ممکن، مخالفان سیاسی و نظامی طالبان را بعنوان یک قدرت بدیل در مقابل حکومت طالبان قرار خواهد داد. نگاه واقعگرایانه به سیاست و روابط بینالملل نشان میدهد که تمام کشورها سیاست خارجی خود را بر اساس منافع ملی خود ترسیم میکنند. از اینرو، بازی و تعاملات دوگانه کشورها با قدرت حاکم و قدرت رقیب در کشورها امری معمول است و کشورها در صورت تنش با قدرت حاکم، بدون درنگ روابط خود را با نیروهای رقیب آن حکومت تنظیم میکنند. تاریخ سیاسی معاصر افغانستان از این درسهای دردآلود ولی آموزنده، تجربههای بسیار دارد.
با این وجود، بدترین پیامد تنش و جنگ طالبان با کشورهای همسایه این است که باور به حل و پذیرش حکومت و نظام طالبان در«نظم منطقهای» به کلی مردود میشود. در این صورت برداشت و قرائت نسخه دوم و اصلاح شده از طالبان، تبدیل به یک فرضیهی باطل میگردد و ممکن است کشورهای منطقه روابط خود را با حکومت طالبان دوباره بر همان مدار سالهای دور اول حکومت طالبان در دهه هفتاد شمسی تنظیم کنند.
در چنین حالتی، حکومت طالبان علاوه بر تحمل فشارهای داخلی از سوی مخالفان سیاسی و نظامی، از دیگر سو با انزوای مطلق در منطقه روبرو خواهد شد. بدیهی است که در چنین وضعیتی، کشورهای خارجی با چنین حکومتی به جز منافع زود گذر و ابزارگرایانه، وارد روابط سیاسی پایدار نخواهند شد.