بررسی تحولات افغانستان
رابرت دیکسون که به تازگی بعنوان کاردار سفارت انگلیس برای افغانستان تعیین شده و از دوحه فعالیتهای خود را انجام میدهد ، پانزدهم تیر / سرطان در سفر به افغانستان با مولوی امیرخان متقی سرپرست وزارت خارجه و سرپرست وزیر تحصیلات عالی حکومت طالبان دیدار و گفتگو کرد. سفر وی به افغانستان و دیدارهای وی با مقامات کابل، از سوی حکومت طالبان و رسانههای وابسته به آن بازتاب زیادی داده شده و به مثابه تحکیم روابط خارجی انگلیس با حکومت طالبان عنوان شده است. در عین حال این دیدار، مورد توجه تحلیلگران قرار گرفت و گمانهای مبنی بر احتمال آغاز یک ابتکار سیاسی و یا فعالیت جدی انگلیس در راستای حل قضایای سیاسی افغانستان، مطرح شده است.
میتوان این سئوال را مطرح کرد که آیا لندن زمینه و ظرفیت آغاز یک بازی یا ابتکار جدید درباره مسائل کلان افغانستان را دارد؟ شرایط موجود نشان میدهد که دولت انگلیس به دلایلی در حال حاضر فرصت و توان ابتکار و اقدام تأثیرگذار و بزرگ را در قبال بحران افغانستان ندارد چرا که حکومت طالبان در حال حاضر صلاح نمیداند که دوباره مدیریت و رهبری حل منازعات کلان سیاسی افغانستان را به انگلیس و یا دیگر دولتهای غربی واگذار کند. اساسا طالبان به هر دلیلی فعلا مطالبات کشورها را درباره تشکیل حکومت فراگیر و ایجاد یک نظم سیاسی برآمده از اراده مردم و قانون اساسی، عامدانه مسکوت گذاشته است و بدون این فاکتور اساسی، طراحی هر گونه نقشه راه و اقدام برای حل بحران افغانستان توسط هر بازیگری از جمله انگلیس غیرممکن است. علاوه بر این، رهبران طالبان هر گونه دولتی برآمده از سازوکارهای شبیه نشست بن در سال 2001 را حتی اگر با حفظ قدرت رهبری قاطع طالبان باشد، به مثابه دولت دست نشانده غرب تلقی میکنند و حداقل در زمان حاضر با این گونه سازوکار موافقت نخواهند کرد.
از سوی دیگر، هر نوع فعالیت و یا اقدام عمل کشوری مانند انگلیس در قبال افغانستان، با واکنش جدی کشورهای منطقه مواجه خواهد شد که حکومت طالبان نیز این نوع رفتارها و واکنشهای سیاسی را به صورت بنیادی به ضرر خود میداند و آن را قبول نخواهد کرد. زیرا آنچه در سیاست خارجی انگلیس در قبال افغانستان واضح میباشد، این است که لندن پس از سال 2001 سیاست خارجی خود در افغانستان را از لحاظ منطقهای با پاکستان و از لحاظ بینالمللی با آمریکا و ناتو تنظیم کرده است.
با این رهیافت، هر نوع اقدام و یا ابتکار انگلیس در قبال افغانستان که فراتر از روابط عادی میان حکومتها باشد، از نظر قدرتهای منطقهای مانند روسیه، چین و ایران به مثابه یک نوع حضور مجدد غرب و ناتو در افغانستان و فعال شدن دوباره فاکتورها و متغیرهای امنیتی در افغانستان و منطقه تلقی میشود. با این حساب، در چنین شرایطی نه شانس بازی مجدد برای انگلیس در قبال حل قضایای اساسی افغانستان وجود دارد و نه انگلیس به آن اقدام خواهد کرد. تنها احتمالی که وجود دارد این است که ممکن است دولت پاکستان برای تعامل سیاسی و امنیتی بیشتر با حکومت طالبان، بتواند انگلیس را بعنوان متحد بینالمللی خود، متقاعد کند که در مورد راهاندازی دفتر کنسولی طالبان در بریتانیا وارد گفتگوهای بیشتر شود.
با این نگاه، برداشت این است که دیدار اخیر کاردار سفارت انگلیس با برخی مقامات حکومت طالبان، معنا و مفهوم دیگری غیر از روابط عادی و دوفاکتو ندارد که هم اکنون بسیاری از دولتها این سطح از روابط را با حکومت طالبان دارند.
از دیگر سو، درباره احیای روابط رسمی سیاسی و دیپلماتیک بین انگلیس و حکومت طالبان، تا زمانی که کشورهای همطراز انگلیس، روابط رسمی با طالبان برقرار نکنند یا طالبان را به رسمیت نشناسند، بدون تردید دولت انگلیس نه این امتیاز را به طالبان خواهد داد و نه هزینههای احتمالی آن را به دلیل مسائل حقوق بشری و سیاسی تقبل خواهد کرد.
بنابراین، به نظر میرسد که سیاست خارجی انگلیس کماکان در حال انتظار و نظارهگر شرایط از راه دور، در سه سطح ادامه خواهد یافت؛ «عدم حمایت نظامی از مخالفان نظامی و سیاسی حکومت طالبان»، « بازی دوگانه در جنگ نرم رسانهای در قالب بنگاه رسانهای بی بی سی و افغانستان اینترنشنال» و «هماهنگی سیاسی و استخباراتی با دولت آمریکا».