بررسی تحولات افغانستان
بر اساس عرف حکمرانی در افغانستان، تمام بخشهای حکومت از جمله بخش آموزش پس از سپری شدن یک سال کاری، درباره کارکردهای یک ساله خود به ملت گزارش میدهند. حکومت طالبان نیز در سه سال گذشته به این عرف عمل کرده است.
همزمان با آغاز برنامه حسابدهی حکومت به ملت، گزارش کارکرد و سخنان وزیر تحصلات عالی حکومت طالبان درباره آموزش دختران افغان با واکنشهایی در داخل و خارج افغانستان مواجه شده است. ندامحمد ندیم وزیر تحصیلات عالی حکومت طالبان در گزارش عملکرد خود گفت که تا هنوز در مورد آموزش دختران در حکومت طالبان تصمیمی اتخاذ نشده است و تصمیم فوری نیز در این مورد فعلا ممکن نیست.
علت بروز واکنشهای گسترده به این سخنان به این دلیل است که با وجود گذشته 3 سال از حکمرانی طالبان، نه تنها هنوز دختران از آموزش در مقطع بالاتر از کلاس ششم محروم هستند بلکه مقامات حکومت طالبان در این مورد پاسخ روشنی ارائه نمیکنند.
علت اصلی عدم بازگشایی مدارس و دانشگاهها به روی دختران چیست و این وضعیت چه پیامدهای را به همراه خواهد داشت؟ این یادداشت در پی پاسخ به این 2 پرسش است.
ابهام و یأس در مورد آموزش دختران
در مورد عدم بازگشایی مدارس و دانشگاهها به روی دختران، عوامل و گمانهزنیهای زیادی از سوی کارشناسان مطرح شده است. حکومت طالبان نیز در مورد سرنوشت آموزش دختران و راه حل این مسئله، نخواسته و یا نتوانسته است که پاسخ روشنی ارائه کند و این وضعیت سبب شده است که مسئله آموزش دختران با حدس و گمانهای مبهم و سیاسی درهم آمیخته شود. درآمیختن حقوق اساسی و شهروندی با انگیزهها و بازیهای سیاسی، ماهیت واقعی دادخواهیها را از مسیر اصلی خارج میکند و مطالبات حق خواهانه مردمی را مورد مصادره بازیگران سیاسی قرار میدهد.
سکوت و عدم ارائه پاسخ روشن از سوی حکومت طالبان در مورد آموزش دختران، زمینه را برای تبلیغاتهای هدفمند بازیگران دخیل در قضایای افغانستان فراهم ساخته است. بطور کلی، 2 عامل اساسی درباره مسدود ماندن درب مدارس و دانشگاهها به روی دختران مطرح هستند. این دو عامل عبارتند از؛ عدم آمادگی حکومت طالبان و قرائت مذهبی طالبان درباره آموزش دختران.
سه سال آمادگی برای آموزش دختران؟
3 سال پیش حکومت طالبان اعلام کرد که به دلیل مناسب نبودن فضا و شرایط آموزشی دختران، تا اطلاع ثانوی آموزش دختران در مقطع بالاتر از کلاس ششم و دانشگاهها معطل خواهد بود. این در حالی است که از گذشته تاکنون مدارس دخترانه و پسرانه در افغانستان تفکیک بودهاند. با این وجود، وزیر تحصیلات عالی طالبان در برنامه حسابدهی حکومت به ملت اعلام کرد که تا هنوز زمینه و شرایط مناسب برای آموزش دختران فراهم نیست و نباید در این مورد سؤالات زیادی مطرح شود.
بدون توجه به کارکرد و یا تلاش حکومت طالبان در راستای آمادگی برای آموزش دختران، این سئوال نزد افکار عمومی مطرح است که حکومت طالبان چگونه طی 3 سال گذشته موفق نشده است تا زمینه را برای آموزش دختران در مدارس و دانشگاه ها فراهم کند؟
این مواجهه حکومت طالبان با مسئله آموزش دختران، ممکن است در افکار عمومی بر ضعف در حکمرانی دلالت کند و کارکرد حکومت را زیر سئوال ببرد. اینجاست که شیوه پاسخگویی به افکار عمومی اهمیت خود را آشکار میسازد. با این نگاه، هر نوع تعلل و تأخیر در روند آموزش دختران، باعث برداشتها و نقدهای مختلف درباره توانایی مدیریتی و چگونگی حکمرانی طالبان خواهد شد.
اعلام عدم مساعد نبودن شرایط برای آموزش دختران از سوی مقامات حکومت طالبان در حالی بیان میشود که کارکرد و توانایی این حکومت در تأمین نظم، امنیت، کارشیوههای اقتصادی، و دیگر سازوکارهای حکومتی قابل توجه بودهاند. لذا پاسخ ارائه شده درباره تداوم ممنوعیت آموزش دختران، به عنوان یک عامل ایجاد تردید عمل میکند.
نقش قرائت مذهبی درباره آموزش دختران
فرهنگ و عرف موجود در افغانستان بیانگر آن هستند که رهبران طالبان نمیتوانند بر اساس یک قرائت مذهبی و سنت اجتماعی خاص، با اصل حق آموزش دختران مخالفت کنند. پیشینه تاریخی و اجتماعی اقوام مختلف افغانستان در زمینه آموزش دختران، ظهور زنان صاحب نام و اهل اندیشه در تاریخ افغانستان و قرائت تسامحگرایانه مذهب حنفی در مسائل اجتماعی، زمینه هر نوع مخالفت در مورد حق آموزش دختران را منتفی میسازند.
به نظر میرسد در زمینه چگونگی اعمال این حق اساسی زنان و شیوههای آموزش دختران، بین سران و تصمیم گیران حکومت طالبان، نظر و قرائتهای مختلفی وجود دارد و غلبه یک طیف از این رهبران بر طیف دیگر، سبب محرومیت دختران از آموزش در 3 سال گذشته شده است.
در نگاهی واقعگرایانه به جنبش طالبان، میتوان گفت که این قرائتهای سخت و غیرتسامحی، میتواند یک گام به جلو به حساب آید چرا که دلالت بر عبور نسخه دوم طالبان از قرائت مطلق و جزم انگارانه نسخه اول طالبان دارد. دست کم، قرائن بیانگر آن است که مقتضیات زمان، نسخه دوم طالبان را در مواجهه با جدالهای عرف و شریعت به تأملات تئوریک وا داشته است که این وضعیت در ذات خود یک تحول مثبت به حساب میآید.
راه حل
مسئولیت در قبال سرنوشت آینده شهروندان، ضرورت پاسخگویی در برابر مطالبه مردم، تلاش برای رشد دانایی و آگاهی مردم، بخشی از مسئولیت حکومت اسلامی و حکمرانی خوب است. علاوه براین، مواجهه عقلانی با مقتضیات زمان و احساس وطن دوستی با هدف توسعه کشور ایجاب میکنند که سرمایههای متعهد و متخصص بومی در افغانستان تربیت شوند.
خدمت رسانی مناسب به مردم در حوزههای مختلف و به طور مشخص کاهش نگرانی خانوادهها در قبال سرنوشت آموزش دختران حکم میکنند که حکومت طالبان درباره مسئله آموزش دختران تصمیم مقتضی و به موقع را اتخاذ کند و زمینههای هر نوع سوء استفاده تبلیغاتی را در جنگ روانی سلب کند تا راه برای آینده روشنتر و حضور بهتر افغانستان در تعاملات منطقهای و جهانی فراهم گردد.